کلمه جو
صفحه اصلی

برفه

لغت نامه دهخدا

برفه . [ ] (اِ) به لهجه ٔ طبری ابروست . (یادداشت مؤلف ).


برفه . [ ب َ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شهربابک شهرستان یزد. سکنه ٔ آن 542 تن . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 10).


برفه. [ ب َ ف ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش شهربابک شهرستان یزد. سکنه آن 542 تن. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 10 ).

برفه. [ ] ( اِ ) به لهجه طبری ابروست. ( یادداشت مؤلف ).

دانشنامه عمومی

برفه یک روستا در ایران است که در بخش مرکزی شهرستان شهربابک واقع شده است. برفه ۸۰۲ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای ایران

گویش مازنی

/berfe/ ابرو - به معنی بلند نیز استعمال می شود

۱ابرو ۲به معنی بلند نیز استعمال می شود



کلمات دیگر: