اسپ بودن خاصیت و ویژگی اسپ را داشتن : ( ... که حیوانی جز مردمی است و جز اسپی ... ) ( دانشنام. علائی ) .
اسپی
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
به معنی سفید می باشد، این لغت شاید یک لغت فارسی دری یا پشتو باشد چون در افغانستان کوهی به اسم اسپینگر به معنی کوه سفید وجود دارد
سفید
دانشنامه آزاد فارسی
اِسْپِی (Spey)
دومین رود بزرگ اسکاتلند. از ۱۴کیلومتری جنوب شرقی فورت اوگوستوس سرچشمه می گیرد، از هایلند و ماری عبور می کند و پس از طی ۱۷۲ کیلومتر، بین لاسیموت و باکی به خلیج ماری می ریزد. در مصب رود، ماهی آزاد صید می شود.
دومین رود بزرگ اسکاتلند. از ۱۴کیلومتری جنوب شرقی فورت اوگوستوس سرچشمه می گیرد، از هایلند و ماری عبور می کند و پس از طی ۱۷۲ کیلومتر، بین لاسیموت و باکی به خلیج ماری می ریزد. در مصب رود، ماهی آزاد صید می شود.
wikijoo: اسپی
گویش مازنی
/espi/ سفید
پیشنهاد کاربران
معنی سفید در واژه باستانی ایران و زبان حال لری لرستان، و اسپی کوه نام کوهی در لرستان است
سفید در شمال ایران: گیلان، مازندران و گلستان.
مثال: اسپی مزگت ( مسجد سفید، تالش ) ؛ اسپی سی ( کوه سفید، البرز ) .
مثال: اسپی مزگت ( مسجد سفید، تالش ) ؛ اسپی سی ( کوه سفید، البرز ) .
در زبان لری بختیاری به معنی سفید
کوه اسپی::کوه سفید
کوه اسپی::کوه سفید
در زبان تالشی یعنی سفید
در گویش بختیاری زمانی که اول حرف س یا ش باشد و فارسی باشد و بعد از انها اعراب اَ اُاِ بیارد آن اعراب به ابتدای کلمه رفته و روی حرف س یا ش بدون اعراب می گردد مانند سپی ( د ) : اسپی ( د ) ، سپاهان: اسپاهان، شتر: اشتر، شکست: اشکست، سکندر: اسکندر، شناس: اشناس و . . .
کلمات دیگر: