نمایش توزیع دادههای زیستاقلیمی در یک ناحیۀ معین و معمولاً وسیع کرۀ زمین
نقشۀ زیست اقلیمی
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{bioclimatic map} [علوم جَوّ] نمایش توزیع داده های زیست اقلیمی در یک ناحیۀ معین و معمولاً وسیع کرۀ زمین
کلمات دیگر:
نمایش توزیع دادههای زیستاقلیمی در یک ناحیۀ معین و معمولاً وسیع کرۀ زمین