آبراهام لینکلن در دوران جنگ داخلی آمریکا. آبراهام لینکلن در پی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۱۸۶۰ به ریاست جمهوری آمریکا رسید. این دوران مصادف بود با جنگ داخلی آمریکا، که در این دوران نزدیک به ۶۰۰٬۰۰۰ نفر جان باختند.
قانون کانزاس و نبراسکا مصوب سال ۱۸۵۴، که آشکارا محدودیت های گسترش برده داری را که بخشی از مصالحهٔ میسوری در سال ۱۸۲۰ بود لغو کرد، بیش از پیش آبراهام لینکون را به دنیای سیاست کشاند. یکی از دموکرات های ایلینوی به نام استفان داگلاس، که پر قدرتترین فرد مجلس سنا بود، اقتدار عام را راه حلی برای بن بست برده داری خواند و قانون کانساس نبراسکا نیز در متن آن جای داد. داگلاس استدلال می کرد که در دموکراسی مردم یک سرزمین باید تصمیم بگیرند که آیا برده داری می خواهند یا نه، کنگره نباید چنین تصمیمی را به آن ها تحمیل کند.
سخنرانی لینکون در مخالفت با قانون در ۱۶ اکتبر ۱۸۵۴ در شهرستان پئوریای ایلینوی بود که او را نسبت به دیگر سخنوران آن زمان متمایز و برجسته ساخت. او در سخنرانیش – که بخشی از منظرهٔ وی با داگلاس بود – در مورد قانون کانساس نبراسکا چنین نظر داد.
این قانون به صراحت اعلام بی طرفی و بی تفاوتی کرده، اما باید فکر کنم که انگیزه واقعی در پس گسترش برده داری چیست، لیکن نمی توانم چون از آن متنفرم. از آن به دلیل بی عدالتی هولناکی که در خود برده داریست بیزارم. از آن متنفرم زیرا ما را از الگوی جمهوری خواهان و تأثیر عادلانه آن بر جهان محروم می کند، زیرا دشمنان نهادهای آزاد را قادر می سازد تا ما را به عنوان منافق به استهزا بگیرند، زیرا سبب می شود دوستداران واقعی آزادی در صداقت ما تردید کنند و به ویژه به این دلیل که بسیاری از نیک مردانی را که میان ما هستند مجبور می کند تا با اصول بنیادین آزادی مدنی به مبارزه برخیزند، «اعلامیه استقلال» را مورد انتقاد قرار دهند و اصرار بورزند که هیچ اصلی جز منفعت مرزی درست و بحق نیست.
قانون کانزاس و نبراسکا مصوب سال ۱۸۵۴، که آشکارا محدودیت های گسترش برده داری را که بخشی از مصالحهٔ میسوری در سال ۱۸۲۰ بود لغو کرد، بیش از پیش آبراهام لینکون را به دنیای سیاست کشاند. یکی از دموکرات های ایلینوی به نام استفان داگلاس، که پر قدرتترین فرد مجلس سنا بود، اقتدار عام را راه حلی برای بن بست برده داری خواند و قانون کانساس نبراسکا نیز در متن آن جای داد. داگلاس استدلال می کرد که در دموکراسی مردم یک سرزمین باید تصمیم بگیرند که آیا برده داری می خواهند یا نه، کنگره نباید چنین تصمیمی را به آن ها تحمیل کند.
سخنرانی لینکون در مخالفت با قانون در ۱۶ اکتبر ۱۸۵۴ در شهرستان پئوریای ایلینوی بود که او را نسبت به دیگر سخنوران آن زمان متمایز و برجسته ساخت. او در سخنرانیش – که بخشی از منظرهٔ وی با داگلاس بود – در مورد قانون کانساس نبراسکا چنین نظر داد.
این قانون به صراحت اعلام بی طرفی و بی تفاوتی کرده، اما باید فکر کنم که انگیزه واقعی در پس گسترش برده داری چیست، لیکن نمی توانم چون از آن متنفرم. از آن به دلیل بی عدالتی هولناکی که در خود برده داریست بیزارم. از آن متنفرم زیرا ما را از الگوی جمهوری خواهان و تأثیر عادلانه آن بر جهان محروم می کند، زیرا دشمنان نهادهای آزاد را قادر می سازد تا ما را به عنوان منافق به استهزا بگیرند، زیرا سبب می شود دوستداران واقعی آزادی در صداقت ما تردید کنند و به ویژه به این دلیل که بسیاری از نیک مردانی را که میان ما هستند مجبور می کند تا با اصول بنیادین آزادی مدنی به مبارزه برخیزند، «اعلامیه استقلال» را مورد انتقاد قرار دهند و اصرار بورزند که هیچ اصلی جز منفعت مرزی درست و بحق نیست.