کلمه جو
صفحه اصلی

اساعه

فرهنگ فارسی

مهمل گذاشتن ستور را

لغت نامه دهخدا

( اساعة ) اساعة. [ اِ ع َ ] ( ع مص ) اِسْواع. مهمل گذاشتن ستور را. ( منتهی الارب ).ضایع کردن ستور را. ( از منتهی الارب ). فروگذاشتن چهارپای. ( تاج المصادر بیهقی ). بی تیمار گذاشتن ، چنانکه اشتران خود را بر سر خود گذاشتن و رها کردن. || ساعتی در ساعت دیگر آمدن ، یا یک ساعت پس ماندن : اَسْوَع َ و اَساع َ؛ انتقال یافت از ساعتی بساعتی یا ساعتی تأخیر کرد. ( از منتهی الارب ). || مذی انداختن مرد بعد انتشار. ( منتهی الارب ): اسوع الرجل ؛ ای انعظ ثم امذی. || گذاشتن خر نره خود را. ( منتهی الارب ): اسوع الحمار؛ ای ارسل قضیبه.

اساعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) اِسْواع . مهمل گذاشتن ستور را. (منتهی الارب ).ضایع کردن ستور را. (از منتهی الارب ). فروگذاشتن چهارپای . (تاج المصادر بیهقی ). بی تیمار گذاشتن ، چنانکه اشتران خود را بر سر خود گذاشتن و رها کردن . || ساعتی در ساعت دیگر آمدن ، یا یک ساعت پس ماندن : اَسْوَع َ و اَساع َ؛ انتقال یافت از ساعتی بساعتی یا ساعتی تأخیر کرد. (از منتهی الارب ). || مذی انداختن مرد بعد انتشار. (منتهی الارب ): اسوع الرجل ؛ ای انعظ ثم امذی . || گذاشتن خر نره ٔ خود را. (منتهی الارب ): اسوع الحمار؛ ای ارسل قضیبه .



کلمات دیگر: