بد بکار بردن , بد استعمال کردن , سو استفاده کردن از , ضايع کردن , بدرفتاري کردن نسبت به , تجاوز به حقوق کسي کردن , به زني تجاوز کردن , ننگين کردن
اساءه
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
( اساءة ) اساءة. [ اِ ءَ ] ( ع مص )اِسائه. اِسائت. بدی کردن با. ( منتهی الارب ) ( صراح ).بدی ، مقابل احسان و نیکی : اساءة اَدَب :
چه اسائت ز من آمد که بدین تشنه دلی
بسوی مشرب احسان شدنم نگذارند.
چه اسائت ز من آمد که بدین تشنه دلی
بسوی مشرب احسان شدنم نگذارند.
خاقانی.
|| گمان بد بردن به کسی. ( تاج المصادر بیهقی ): اساءة ظن. || تباه کردن چیزیرا. ( منتهی الارب ).اساءة. [ اِ ءَ ] (ع مص )اِسائه . اِسائت . بدی کردن با. (منتهی الارب ) (صراح ).بدی ، مقابل احسان و نیکی : اساءة اَدَب :
چه اسائت ز من آمد که بدین تشنه دلی
بسوی مشرب احسان شدنم نگذارند.
|| گمان بد بردن به کسی . (تاج المصادر بیهقی ): اساءة ظن . || تباه کردن چیزیرا. (منتهی الارب ).
چه اسائت ز من آمد که بدین تشنه دلی
بسوی مشرب احسان شدنم نگذارند.
خاقانی .
|| گمان بد بردن به کسی . (تاج المصادر بیهقی ): اساءة ظن . || تباه کردن چیزیرا. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: