کلمه جو
صفحه اصلی

سپهرم

فرهنگ اسم ها

اسم: سپهرم (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: sepahram) (فارسی: سپهرم) (انگلیسی: sepahram)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان کیکاووس، ( اَعلام ) نام یکی از پهلوانان توران است از خویشان افراسیاب، نام دلاوری تورانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی

(تلفظ: sepahram) (در اعلام) نام یکی از پهلوانان توران است از خویشان افراسیاب .


فرهنگ فارسی

نام یکی از پهلوانان تورانست از خویشان افراسیاب که در جنگ دوازده رخ بر دست هجیر بن گودرز کشته شد

لغت نامه دهخدا

سپهرم. [ س ِ پ ِ رَ ] ( اِخ ) نام یکی از پهلوانان توران است از خویشان افراسیاب که در جنگ دوازده رخ بر دست هجیربن گودرزکشته شد. ( برهان ) ( شرفنامه ) ( آنندراج ) :
سپهرم پس و بارمان پیش رو
خبر شد بدیشان ز سالار نو.
فردوسی.
سپهرم بترمد شد و بارمان
بکردار ناوک بجست از کمان.
فردوسی.
سپهرم بدو گفت آسان بدی
وگر دل ز لشکر هراسان بدی.
فردوسی.
اندر عهد افراسیاب ، پهلوان او پیران ویسه و... و سپهرم ، واخواشت بودند. ( مجمل التواریخ و القصص ص 90 ).

دانشنامه عمومی

سِپِهرَم نام یکی از پهلوانان تورانی است از خاندان افراسیاب که در جنگ دوازده رخ به دست هجیر کشته شد. پیران سپهسالار تورانیان ده سالار جنگجو برای مبارزه برگزید که هفتمین نفر سپهرم بود به میدان آمد:
فهرست تورانیان در شاهنامه
سپهرم نامداری بود از بستگان افراسیاب، با شوکت و جلال، ظاهراً فرمانفرمای ایالتی در توران. چون هفتمین نبرد میان هجیر که در میان لشکر سواری مانند او کم بود با سپهرم آغاز شد. هجیر دلاور بمانند شیر ژیان بر سپهرم فرود آمد و جدال آنان با شمشیر شروع شد و از پیکارشان گردی سیاه فضای میدان را گرفت، سر انجام هجیر تیغی بر سر و ترگ سپهرم زد که همان زمان از اسب فرو افتاد و جان داد. هجیر پیاده گشت او را از بر زین ببست و بالای تپهٔ نشان آمد نعره پیروز باد شاه پیروزگر (کیخسرو) سر داد:

دانشنامه آزاد فارسی

سِپَهرَم
(یا: اِسفَخرَم) در شاهنامۀ فردوسی، دلاور تورانی ، از خویشان و یاران افراسیاب در نبرد با سپاه ایران به سرداری سیاوش. سِپَهرَم در دروازۀ بلخ از ایرانیان شکست خورد و به تِرمِذ گریخت. او در جنگ یازده رخ نیز یکی از یازده دلاور تورانی بود؛ اما در این نبرد از هماورد خود هُجیر شکست خورد و به خاک افتاد. طَبَری سِپَهرَم را اِسفَخرَم می نویسد و او را برادر افراسیاب می داند.

پیشنهاد کاربران

سِپَهْرَم: پهلوان تورانی است.
سپهرم بُد و بارْمان پیشرَو
خبر شد بدیشان ز سالار نو
دکتر کزازی در مورد این اسم می نویسد:<< ریشه و معنای این نام روشن نیست. شاید سپهرم ریختی از سْپهرهمsparham در پهلوی باشد که " ر" و " هـ" در آن جابجا شده است. این واژه که در پارسی در ریخت " اِسْپَرْهم" نیز بکار رفته است، به معنی گل و ریحان است.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۹۷.


کلمات دیگر: