آمینا : آمینا مونث آمین ، آمینا ( عربی ـ فارسی ) آمینا مرکب از ( آمین الف اسم ساز ) . آمینا مونث آمین ، آمین ( معرب از عبری ) 1 - ( در حالت شبه جمله ) برآور، بپذیر، اجابت کن؛ 2 - از نامهای خداوند جل شأنه. [معمولاً پس از دعا بر زبان می آورند]؛ 3 - ( در عبری ) محکم، امین، حقیقی.
آمینا : آمنه مادر حضرت محمد ( ص ) در زبان عبری / یا به خلاصه ( آمین یا رب العالمین ) .
آمنه : آمنه ( عربی ) ( مؤنث آمن ) 1 - ایمن و بی خوف، در امن و امان؛ 2 - ( اَعلام ) [حدود 46 پیش از هجرت] دختر وهب ابن عبد مناف ابن زهره و مادر پیامبر اسلام ( ص ) .
آمینا : آمین ( معرب از عبری ) 1 - ( در حالت شبه جمله ) برآور، بپذیر، اجابت کن؛ 2 - از نامهای خداوند جل شأنه. [معمولاً پس از دعا بر زبان می آورند]؛ 3 - ( در عبری ) محکم، امین، حقیقی.
آمنا : آمنا به معنی 1 - صورت دیگر آمنه؛ 2 - امین شده؛ 3 - زن ایمان آورنده.
امینا : امینا مونث امین ، امینا ( عربی ـ فارسی ) امینا مرکب از ( امین الف اسم ساز ) بانوی درستکار .