مترادف نرگسه : پروین، ثریا
نرگسه
مترادف نرگسه : پروین، ثریا
فرهنگ اسم ها
اسم: نرگسه (دختر) (فارسی) (گل) (تلفظ: nargese) (فارسی: نرگسه) (انگلیسی: nargese)
معنی: منسوب و شبیه به نرگس، ( به مجاز ) ستاره، ( نرگس، ه ( پسوند نسبت و شباهت ) )، م نرگس
معنی: منسوب و شبیه به نرگس، ( به مجاز ) ستاره، ( نرگس، ه ( پسوند نسبت و شباهت ) )، م نرگس
(تلفظ: nargese) (نرگس + ه (پسوند نسبت و شباهت)) ، منسوب و شبیه به نرگس ، ← نرگس ؛ به علاوه (در قدیم) (به مجاز) ستاره .
مترادف و متضاد
پروین، ثریا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - صورت گل نرگس که ازعاج یا استخوان دیگرمی تراشیدندوبرسقف خانه ها نصب میکردند.۲ - نرگسدان .۳ - ستاره ( آسمان ): درکام صبح ازناف شب مشک است عمداریخته زرین هزاران نرگسه برسقف میناریخته . ( خاقانی .سج.۴ ) ۳۷۷ - ( اسم ) پروین ثریا.یانرگسه سقف چرخ پروین ثریا.
دهی از دهستان سراب دوره بخش چنگی شهرستان خرم آباد در ۱۹ هزار گزی شمال شرقی سراب دوره و ۵ هزار گزی راه خرم آباد به کوهدشت در منطقه کوهستانی معتدل واقع است .
دهی از دهستان سراب دوره بخش چنگی شهرستان خرم آباد در ۱۹ هزار گزی شمال شرقی سراب دوره و ۵ هزار گزی راه خرم آباد به کوهدشت در منطقه کوهستانی معتدل واقع است .
لغت نامه دهخدا
نرگسه. [ ن َ گ ِ س َ / س ِ ] ( اِ مرکب ) از: نرگس + ه ( پسوند نسبت و شباهت ). نرگسک. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). || گلی باشد از عاج یا استخوان دیگر که به صورت نرگس تراشیده بر سقف خانه ها نصب کنند. ( فرهنگ نظام ) ( از برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( از جهانگیری ) ( از انجمن آرا ). گلهائی که بنایان بر سقف خانه شبیه به گل نرگس بسازند. ( فرهنگ خطی ). قبه که از سنگ یا چوب و غیره بر سقف عمارات و دروازه ها می سازند و بر گرد آن گلها نشانند. ( غیاث اللغات ). گلی مصنوع که زنان بر سر زنند یا بنایان بر سقف و دیوار از گچ و جز آن کنند و عرب آن را با قلب نقرس کرده و جمعش بر نقارس می آید. ( یادداشت مؤلف ). || انتهای دم اسب. ( یادداشت مؤلف ). || نرگس دان. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). || کنایه از ستارگان آسمان. ( از جهانگیری ). کنایه از کواکب. ( از انجمن آرا ) ( فرهنگ نظام ). کنایه از ستاره های آسمانی. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) :
گرد نرگسدان گردون بین هزاران نرگسه
هر طرف زین نرگسه صد گلستان آمد پدید.
گردون هزاران نرگسه از سقف مینا ریخته.
رخسار ما چو نرگس نو زرد کرده اند.
بر سقف چرخ نرگسه داری هزار صف
از بند آن دو نرگس شهلاچه خواستی.
آن ده و دو نرگسه بر سر کیوان او.
نرگسه. [ ن َ گ ِ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سراب دوره بخش چگنی شهرستان خرم آباد، در 9هزارگزی راه خرم آباد به کوهدشت در منطقه کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 180 تن سکنه دارد. آبش از چشمه نرگسه ، محصولش غلات و حبوبات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و بافتن سیاه چادر و جاجیم است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
گرد نرگسدان گردون بین هزاران نرگسه
هر طرف زین نرگسه صد گلستان آمد پدید.
عمید لومکی ( از انجمن آرا ).
در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ریخته گردون هزاران نرگسه از سقف مینا ریخته.
خاقانی.
این صدهزار نرگسه بر سقف این حصاررخسار ما چو نرگس نو زرد کرده اند.
خاقانی.
|| ( اِخ ) پروین را نیز گفته اند. ( برهان قاطع ) ( از جهانگیری ). نرگسه چرخ. ثریا. پروین. پرن. کوهان ثور : بر سقف چرخ نرگسه داری هزار صف
از بند آن دو نرگس شهلاچه خواستی.
خاقانی.
نعل پی اسب اوست وز عمل دست اوست آن ده و دو نرگسه بر سر کیوان او.
خاقانی.
نرگسه. [ ن َ گ ِ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سراب دوره بخش چگنی شهرستان خرم آباد، در 9هزارگزی راه خرم آباد به کوهدشت در منطقه کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 180 تن سکنه دارد. آبش از چشمه نرگسه ، محصولش غلات و حبوبات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و بافتن سیاه چادر و جاجیم است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
نرگسه . [ ن َ گ ِ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) از: نرگس + ه (پسوند نسبت و شباهت ). نرگسک . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || گلی باشد از عاج یا استخوان دیگر که به صورت نرگس تراشیده بر سقف خانه ها نصب کنند. (فرهنگ نظام ) (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از جهانگیری ) (از انجمن آرا). گلهائی که بنایان بر سقف خانه شبیه به گل نرگس بسازند. (فرهنگ خطی ). قبه که از سنگ یا چوب و غیره بر سقف عمارات و دروازه ها می سازند و بر گرد آن گلها نشانند. (غیاث اللغات ). گلی مصنوع که زنان بر سر زنند یا بنایان بر سقف و دیوار از گچ و جز آن کنند و عرب آن را با قلب نقرس کرده و جمعش بر نقارس می آید. (یادداشت مؤلف ). || انتهای دم اسب . (یادداشت مؤلف ). || نرگس دان . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || کنایه از ستارگان آسمان . (از جهانگیری ). کنایه از کواکب . (از انجمن آرا) (فرهنگ نظام ). کنایه از ستاره های آسمانی . (برهان قاطع) (آنندراج ) :
گرد نرگسدان گردون بین هزاران نرگسه
هر طرف زین نرگسه صد گلستان آمد پدید.
در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ریخته
گردون هزاران نرگسه از سقف مینا ریخته .
این صدهزار نرگسه بر سقف این حصار
رخسار ما چو نرگس نو زرد کرده اند.
|| (اِخ ) پروین را نیز گفته اند. (برهان قاطع) (از جهانگیری ). نرگسه ٔ چرخ . ثریا. پروین . پرن . کوهان ثور :
بر سقف چرخ نرگسه داری هزار صف
از بند آن دو نرگس شهلاچه خواستی .
نعل پی اسب اوست وز عمل دست اوست
آن ده و دو نرگسه بر سر کیوان او.
گرد نرگسدان گردون بین هزاران نرگسه
هر طرف زین نرگسه صد گلستان آمد پدید.
عمید لومکی (از انجمن آرا).
در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ریخته
گردون هزاران نرگسه از سقف مینا ریخته .
خاقانی .
این صدهزار نرگسه بر سقف این حصار
رخسار ما چو نرگس نو زرد کرده اند.
خاقانی .
|| (اِخ ) پروین را نیز گفته اند. (برهان قاطع) (از جهانگیری ). نرگسه ٔ چرخ . ثریا. پروین . پرن . کوهان ثور :
بر سقف چرخ نرگسه داری هزار صف
از بند آن دو نرگس شهلاچه خواستی .
خاقانی .
نعل پی اسب اوست وز عمل دست اوست
آن ده و دو نرگسه بر سر کیوان او.
خاقانی .
نرگسه . [ ن َ گ ِ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراب دوره ٔ بخش چگنی شهرستان خرم آباد، در 9هزارگزی راه خرم آباد به کوهدشت در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 180 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ٔ نرگسه ، محصولش غلات و حبوبات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و بافتن سیاه چادر و جاجیم است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
فرهنگ عمید
۱. گلی که از عاج یا استخوان به شکل گل نرگس درست کنند.
۲. گچ بری در سقف یا دیوار اتاق به شکل گل نرگس.
۲. گچ بری در سقف یا دیوار اتاق به شکل گل نرگس.
دانشنامه عمومی
نرگسه، روستایی از توابع بخش دوره چگنی شهرستان خرم آباد در استان لرستان ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان دوره قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۴۳ نفر (۳۵خانوار) بوده است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان دوره قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۴۳ نفر (۳۵خانوار) بوده است.
wiki: نرگسه
کلمات دیگر: