شماساس در شاهنامه پهلوان تورانی و یکی از سرداران سپاه
افراسیاب بود. او به فرمان افراسیاب با یک فرمانده دیگر به نام خزروان در عهد نوذر به نیمروز پایتخت زابل که در آن زمان
زال حکمران آنجا بود، یورش آوردند.
حسین، الهی قمشه ای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
پشنگ فرمندهی سپاه توران را به افراسیاب سپرد و حمله به نوذر که در زمامداری تجربه ای نداشت آغاز گشت. دهستان به سختی محاصره گشت افراسیان در حین محاصره نوذر سپاهی به فرماندهی شماساس به سوی زابل فرستاد چون خبر رسیده بود سام پیر نیز درگذشت و زال جانشین اوست. افراسیاب ذوق زده از مرگ سام پهلوان، شبانه قاصدی به پایتخت نزد پشنگ فرستاد و یادآور شد هر کار به موقع نکوست.
متن از ورود شماساس به خاک آرمان خبر می دهد سپس هدف زابل و سیستان است. از سوی دیگر خزروان بطرف هیرمند روانه گشت. زال سرگرم ساختن دخمه برای سام بود و اداره شهر بدست مهراب کابلی پدر زن زال بود. مهراب قاصدی بسوی شماساس در حاشیه شهر فرستاد و همه پیامش سپاس و تهنیت از تورانیان بود و هچنین از نژاد مشترک پشنگ و ضحاک حرف ها زد.
قاصد مهراب بعد از ابلاغ پیام صلح و دوستی با لشکر افراسیاب، قید نمود همه کشور زاولستان در ید و اختیار وی است، اگر زمان باشد زال که سرگرم تدفین پدر هست او را آگاه نماید. در چنین زمانی نوذر نگون بخت منتظر کمک زابلیان بود و منوچهر هنگام مرگش گفته بود جز از سام از کسی دیگر کمک نخواهد ولی اینک فرزند سام در تدارک صلح و آشتی با پشنگ دشمن قسم خورده ایران بود. قاصد مهراب نزد شماساس: