کلمه جو
صفحه اصلی

گل فشان

فارسی به انگلیسی

ejecting mud

فرهنگ اسم ها

اسم: گل فشان (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: gol fešān) (فارسی: گلفشان) (انگلیسی: gol feshan)
معنی: گل ریزنده، نوعی آتش بازی، گل افشان، ( = گل افشان )

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) گل ریز گل پاش گل فشاننده : چون تو درخت دلستان تازه بهار و گل فشان حیف بود که سایه ای بر سرما نگستری . ( سعدی ) ۲ - افشاندن گلها در جشنها مخصوصا ایام نوروز : خونی ز زخم خار پرو بال بلبلان در پای گلبن است گلفشان داغها . ( سنجر کاشی ) ۳ - نوعی آتشبازی گلریز گلریز آتشباز. ۴ - سرخ چهره : کاشکی برجان شیرین دسترس بودی مرا تا زشادی کردمی بر گلفشانان جان فشان . ( معزی ) ۵ - بیماری سرخک .

لغت نامه دهخدا

گلفشان. [ گ ُ ل َ / گ ُ ف َ / ف ِ ] ( اِ مرکب ) نوعی از آتش بازی که به هندی پهلجری گویند. ( غیاث ) ( آنندراج ).این را گلریز و گلریز آتشباز نیز گویند. ( آنندراج ).میرزا طاهر وحید در تعریف آتشباز گوید :
چو بینند یار مرا گلرخان
شود روی گلفامشان گلفشان.
( آنندراج ).
همه راه آذین و گنبد زده
به هر گنبدی گلفشانان رده.
اسدی ( گرشاسبنامه ص 431 ).
|| شیشه کوچکی که گلاب و شراب و مانند آن در آن کنند و گاهی آنرا از سیم و طلا و گاهی از بلور و کانچ سازند. ( آنندراج ). || ( حامص مرکب ) افشاندن گلها چنانکه در ایام خاصه جشنها در نوروز کنند :
خونی ز زخم خار پر و بال بلبلان
در پای گلبن است گلَفشان داغها.
سنجر کاشی ( از ( آنندراج ).
رجوع به گل افشان شود. || ( نف مرکب ) چهره سرخ و برافروخته شده :
کاشکی بر جان شیرین دسترس بودی مرا
تا ز شادی کردمی بر گلفشانان جان فشان.
امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 560 ).
|| گلریز. گل پاش :
چون تو درخت دلستان تازه بهار وگلفشان
حیف بود که سایه ای بر سر ما نگستری.
سعدی ( طیبات ).
رجوع به گل افشان شود. || ( اِ مرکب ) در تداول عامه بمعنی بیماری سرخک است و گویند: گلوشون. رجوع به گل افشان شود.

دانشنامه عمومی

گِل فِشان (به انگلیسی: Mud volcano)، پدیده ای طبیعی است که طی آن گل ولای از زیر زمین به شکل چشمه وار به سطح زمین می رسد و شکل ماهوری بخود می گیرد.
فشارهای زمین ساختی باعث پیدایش گل فشان ها شده اند. این گل فشان ها دارای روانه های گلی سرد هستند.
گل فشان ها از عوارض مرتبط به پیامدهای آتشفشان ها است که این نوع گل فشان ها دارای روانه های گلی داغ می باشند.
گل فشان یکی از عوارض ژئومورفولوژی و زمین شناسی است که از یک یا چند دهانه آتشفشانی تشکیل شده و به طور مداوم گل سردی ازآن به خارج پرتاب و روان شده و باانباشته شدن رویهم، کم کم مخروطهای کوچک و بزرگی را تشکیل می دهد.برخی معتقدند گل فشان پدیده ای مرتبط با فعالیت های آتش فشانی است، اما اغلب دانشمندان معتقدند این پدیده خاستگاه غیر آتشفشانی دارند.
دو عامل پیدایش گل فشان ها به شرح زیر است:
منشا تشکیل گل فشان ها در سواحل شمالی دریای عمان، فشار حاصله حرکت صفحه اقیانوسی دریای عمان و در منطقه شمال ایران - گلستان نیز مربوط به زیرصفحه قاره ای ایران باشد.

فرهنگستان زبان و ادب

{mud volcano, hervidero, macaluba} [زمین شناسی] انباشته ای معمولاً مخروطی از گِل و سنگ که همراه با گاز از زمین خارج می شود


کلمات دیگر: