اسم: پرن (دختر) (فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: paran) (فارسی: پَرَن) (انگلیسی: paran)
معنی: پروین، ثریا، پرنیان، ( مخففِ پروین )، و، پرنیان پروین و پرنیان
معنی: پروین، ثریا، پرنیان، ( مخففِ پروین )، و، پرنیان پروین و پرنیان
(تلفظ: paran) (مخففِ پروین) ، (در قدیم) (در نجوم) پروین ؛ پرنیان . پروین و پرنیان .
(پَ رَ) (اِ.) 1 - دیبای منقش و لطیف . 2 - پل ، مرز.
(پَ رَ) (ق .) گذشته ، پیشین .
( ~.) (اِ.) نک پروین .
فرخی .
منوچهری .
ادیب صابر.
فیروز مشرقی .
فرخی .
فرخی .
فرخی .
فرخی .
منوچهری .
سوزنی .
سوزنی .
مسعودسعد.
مسعودسعد.
کمال اسماعیل .
کمال اسماعیل .
نظام قاری (دیوان البسه ).
۱. (نجوم) = پروین: ◻︎ متفرق بنات نعش از هم / به هم اندر خزیده نجم پرن (مسعودسعد: ۳۳۳).
۲. = پرنیان
۱. گذشته؛ پیشین.
۲. (اسم) دیروز؛ روز گذشته.
دهکده ای ییلاقی در اطراف جاده هراز آمل
جلودار
پدران – نیا
بس کافی