سل
تفریح دادن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
جذب کردن، مات و متحیر کردن، سرگرم کردن، مشغول کردن، تفریح دادن
قبول کردن، سرگرم کردن، مشغول کردن، تفریح دادن، گرامی داشتن، پذیرایی کردن، مهمانی کردن از
تفریح دادن، تفریح کردن، از نو خلق کردن، تمدد اعصاب کردن، وسیله تفریح را فراهم کردن
کلمات دیگر: