کلمه جو
صفحه اصلی

تلفظ کردن


مترادف تلفظ کردن : ادا کردن، ملفوظ ساختن

برابر پارسی : واگفتن

فارسی به انگلیسی

pronounce

to pronounce


فارسی به عربی

فظ

مترادف و متضاد

enunciate (فعل)
اعلام کردن، تلفظ کردن، صریحا گفتن

vocalize (فعل)
تشکیل دادن، تلفظ کردن، سراییدن، با صدا ادا کردن

diphthongize (فعل)
تلفظ کردن، ادغام کردن اصوات

pronounce (فعل)
ادا کردن، تلفظ کردن، رسما بیان کردن

ادا کردن، ملفوظ ساختن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - ادا کردن لفظ.۲ - سخن گفتن .

لغت نامه دهخدا

تلفظ کردن.[ ت َ ل َف ْ ف ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) لفظی را به زبان آوردن. کلمه ای را ادا کردن. رجوع به تلفظ و لفظ شود.

پیشنهاد کاربران

Carousel

L work in a travel agency now l worked in a department store before

مالی دلم


کلمات دیگر: