کلمه جو
صفحه اصلی

بر زبان اوردن

فارسی به انگلیسی

utter

فارسی به عربی

لسان

مترادف و متضاد

tongue (فعل)
گفتن، بر زبان اوردن، دارای زبانه کردن

فرهنگ فارسی

( برزبان آوردن ) گفتن .

لغت نامه دهخدا

( بر زبان آوردن ) بر زبان آوردن. [ ب َ زَ وَ دَ ] ( مص مرکب ) گفتن :
پس آنگه بر زبان آورد سوگند
به هوش زیرک و جان خردمند.
نظامی.


کلمات دیگر: