ازرده کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
کدر
مترادف و متضاد
اندوهگین کردن، ازرده کردن
فرهنگ فارسی
( آزرده کردن ) ( مصدر ) ۱ - رنجانیدن رنجه کردن . ۳ - غضب کردن خستن .
رنجانیدن
رنجانیدن
لغت نامه دهخدا
( آزرده کردن ) آزرده کردن. [ زَ دَ / دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب )رنجانیدن : آزرده کردن بوعبداﷲ از همه زشت تر بود. ( تاریخ بیهقی ). || خستن به نیش :
آزرده کرد کژدم غربت جگر مرا
گوئی زبون نیافت ز گیتی مگر مرا.
آزرده کرد کژدم غربت جگر مرا
گوئی زبون نیافت ز گیتی مگر مرا.
ناصرخسرو.
پیشنهاد کاربران
رنجاندن
کلمات دیگر: