کلمه جو
صفحه اصلی

تق کردن

فارسی به انگلیسی

clack, click, ting


فارسی به عربی

شق

مترادف و متضاد

crack (فعل)
ترکیدن، ترکانیدن، را بصدا دراوردن، شکاف برداشتن، تق کردن، تق تق کردن


کلمات دیگر: