کلمه جو
صفحه اصلی

پیشکشی

فارسی به انگلیسی

present, gift, presented or offered

فارسی به عربی

هدیة

مترادف و متضاد

gifted (صفت)
خوش طبع، خوش ذوق، پیشکشی، خوش قریحه

presented (صفت)
معروف، پیشکشی، معروض علیه

فرهنگ فارسی

( صفت ) هدیه تقدیمی پیشکش: چند روز او را مهلت دهند که پیشکشی سامان کرده بدرگاه معلی آید.

لغت نامه دهخدا

پیشکشی. [ ک َ / ک ِ ] ( ص نسبی ) هدیه. تقدیمی. پیشکش. رجوع به پیشکش شود.

جدول کلمات

اهدایی

پیشنهاد کاربران

چیزی دادن


کلمات دیگر: