سوگند شکستن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
اشجب
مترادف و متضاد
برای همیشه ترک گفتن، سوگند شکستن، مرتد شدن، رافضی شدن
فرهنگ فارسی
پیمان شکستن نقض عهد کردن
لغت نامه دهخدا
سوگند شکستن. [ س َ / سُو گ َ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) پیمان شکستن. نقض عهد کردن :
در عهد تو ای نگار دلبند
بس عهد که بشکنند و سوگند.
در عهد تو ای نگار دلبند
بس عهد که بشکنند و سوگند.
سعدی ( کلیات ، ترجیعات چ مصفا ص 829 ).
کلمات دیگر: