کلمه جو
صفحه اصلی

مدد معاش


برابر پارسی : کمک هزینه زندگی

فارسی به عربی

علاوة

مترادف و متضاد

allowance (اسم)
مستمری، مدد معاش، خرجی، فوقالعاده و هزینهء سفر

subsistence (اسم)
دوام، مدد معاش، سر سختی، زیست، نگاهداری، معاش، اعاشه، گذران، امرار معاش، وسیله معیشت

لغت نامه دهخدا

مددمعاش. [ م َ دَدْ م َ ] ( اِ مرکب ) آنچه علاوه بر مواجب و مرسوم به نوکر می دهند. ( ناظم الاطباء ). مددخرج. کمک هزینه. مبلغی علاوه بر حقوق که از طرف دولت یا کارفرما به مستخدمان و کارمندان پردازند جبران کمی دستمزد یا سنگینی هزینه زندگی را. || زمینی که در وجه معاش کسی از جانب ملوک مرحمت شود. ( آنندراج ). نیز رجوع به تذکرة الملوک چ 2 ص 36، 44، 53، 99، 95 شود.

فرهنگ عمید

پولی که علاوه بر حقوق به کارمند دولت بدهند برای کمک به زندگی.


کلمات دیگر: