کلمه جو
صفحه اصلی

ازار کردن

فارسی به انگلیسی

badger, persecute, to torment, to persecute

فارسی به عربی

اضطهد , توجس , غریر

مترادف و متضاد

badger (فعل)
اذیت کردن، ازار کردن

obsess (فعل)
ازار کردن، ایجاد عقده روحی کردن

persecute (فعل)
ازار کردن، دنبال کردن، پاپی شدن، جفا کردن، دائما مزاحم شدن و اذیت کردن

فرهنگ فارسی

( آزار کردن ) ( مصدر ) آزردن آزار رسانیدن .
آزردن

لغت نامه دهخدا

( آزار کردن ) آزار کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) آزردن.


کلمات دیگر: