مترادف تلفات : ضایعات، مرگ ومیرها، کشته شدگان
تلفات
مترادف تلفات : ضایعات، مرگ ومیرها، کشته شدگان
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
اصابة , ضحیة
مترادف و متضاد
تلفات
تلفات، ضایعات
تلفات، مرگ ومیر
تلفات
ضایعات
مرگومیرها
کشتهشدگان
۱. ضایعات
۲. مرگومیرها
۳. کشتهشدگان
فرهنگ فارسی
جمع تلف . ضایعات .
هر فردی که ازنظر سازمان نظامی با وضعیتی به یکی از صورتهای زیر ازدسترفته تلقی میشود: مرده یا مفقودالاثر یا بیمار یا زخمی یا در مکان نامعلوم
لغت نامه دهخدا
تلفات. [ ت َ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ تلف. ضایعات. هلاکها. مرگ و میرها: زلزله بوئین زهرای قزوین تلفات فراوانی دربرداشت. جنگ جهانی دوم تلفات سنگینی داشت.
دانشنامه عمومی
اِفتال، اِفتال ها. از ریشۀ "اِفتالیدَن". برای نمونه در برق، "تلفات اهم" به پارسی می شود "اِفتال اهم" یا "اِفتال های اهم".
فرهنگستان زبان و ادب
{casualty} [علوم نظامی] هر فردی که ازنظر سازمان نظامی با وضعیتی به یکی از صورت های زیر ازدست رفته تلقی می شود: مرده یا مفقود الاثر یا بیمار یا زخمی یا در مکان نامعلوم
پیشنهاد کاربران
جان باختگان
کشته شدگان
ضایعات
نمی توانیم بنویسیم جمله
تلفات را جمع کنید بود دارند منظور تلفات ضایعات
چه کسی پروستات را جمع می کنند منظور تلفات کشته شدگان
ضایعات
نمی توانیم بنویسیم جمله
تلفات را جمع کنید بود دارند منظور تلفات ضایعات
چه کسی پروستات را جمع می کنند منظور تلفات کشته شدگان
کلمات دیگر: