أزَّجَ
برافروخت
فارسی به عربی
دانشنامه عمومی
روشن کرد, آتش زد
پیشنهاد کاربران
نگاه کرد
روشن کرد ، نورانی کرد
بالا برد
روشن کننده
بالا برد، بالا برده شده، شعله ور شده، سوخته
روشن کرد
نورانی شدن
نورانی شدن
بالا بردن
روشن شدن
به نظر من همه جواب ها یکیه
به نظر من همه جواب ها یکیه
تابش نور ، روشن شدن🌞🌞
نورانی شد
بلند کرد، روشنایی افزود
روشن شدن
برپاشدت
برپاشدت
روشناییبابا جر خوردین
برافروخت
روشن
روشنایی
روشن شد😁
شعله ور شدن
نورانی شدن
نورانی شدن
روشن کرد ، شعله ور ساختن
اطفا هم خانواده ی برافروخ
روشن کرد
نورانی کرد
بلند شده
شعله ور ساختن
روشن کردن
نورانی شده
نورانی کردن . . . . . .
نورانی شد، روشن کرد
معنای مختلفی داره. . .
برای مثال توی لغت نامه ی مرحوم دهخدا همین روشن کردن رو داده اما داخل بعضی از شعر های فردوسی به معنی برداشتن هستش
برای مثال توی لغت نامه ی مرحوم دهخدا همین روشن کردن رو داده اما داخل بعضی از شعر های فردوسی به معنی برداشتن هستش
مشتعل کردن
معنی های مختلفی داره مثلا روشن کرد مشتعل کردن ، نورانی شد و. . . .
روشن شد . شعله ور شد مشتعل شد خاموش شد به خشمآمد
روشن شدن
کلمات دیگر: