کلمه جو
صفحه اصلی

سیخونک


مترادف سیخونک : سیخک

فارسی به انگلیسی

dig, jab, poke, prod, spur

فارسی به عربی

نتوء , وخز , وکزة

مترادف و متضاد

prick (اسم)
نقطه، خار، هدف، شق، سیخونک، الت ذکور، زخم بقدر سرسوزن، جزء کوچک چیزی، نقطه نت موسیقی، چیز خراش دهنده، میخ کوچک

poker (اسم)
سیخ، سیخونک، بازی پوکر، سیخ بخاری، سیخ زن

jag (اسم)
خار، نوک، دندانه، کنگره، بریدگی، برامدگی تیز، سیخونک

سیخک


جدول کلمات

سک

پیشنهاد کاربران

یک شی تیز و چند لبه به نام سیخونک که از تیغۀ تیز چاقو ساخته شده بود، در فاصلۀ بین زین و پشت اسب قرار می دادند. حیوان بیچاره ناگهان احساس درد و سوزش بسیار در پشت خود نموده و دیوانه وار و بی احتیاط بسرعت می تاخت


کلمات دیگر: