از نزدیک
فارسی به انگلیسی
close, closely, intimate, near
فارسی به عربی
من قبل
مترادف و متضاد
از جلو، از نزدیک
پیرامون، کنار، در کنار، از پهلو، از نزدیک، درجه دوم
پیشنهاد کاربران
At close range
up close = from a short distance away
از نزدیک
Have you ever seen an elephant up close
تا حالا از نزدیک یک فیل دیدی؟
He has spoken to the president several times up close.
او چندین بار از نزدیک با رئیس جمهور صحبت کرده است.
از نزدیک
Have you ever seen an elephant up close
تا حالا از نزدیک یک فیل دیدی؟
He has spoken to the president several times up close.
او چندین بار از نزدیک با رئیس جمهور صحبت کرده است.
کلمات دیگر: