کلمه جو
صفحه اصلی

از کار در امده

فارسی به عربی

عامل

مترادف و متضاد

worked (صفت)
از کار در امده

worked-up (صفت)
از کار در امده، تهییج شده، ترغیب شده


کلمات دیگر: