کلمه جو
صفحه اصلی

شناسانیدن

فارسی به انگلیسی

to make known, to introduce

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( شناسانید شناساند خواهد شناسانید بشناسان شناساننده شناسانیده ) آشنا کردن معرفی کردن .

فرهنگ معین

(ش دَ ) (مص م . ) = شناساندن : آشنا کردن ، معرفی کردن .

لغت نامه دهخدا

شناسانیدن. [ ش ِ دَ ] ( مص ) تعریف. تبصیر. شناساندن. ( یادداشت مؤلف ). معرفی کردن و معروف کنانیدن و شناختن فرمودن. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: