فرو نوردیدن
فرو نوشتن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~ . نِ وِ تَ ) (مص م . ) طی کردن ، درنوردیدن .
لغت نامه دهخدا
فرونوشتن. [ ف ُ ن ِ وِ ت َ ] ( مص مرکب ) نوشتن. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به نوشتن شود.
فرونوشتن. [ ف ُ ن َ وَ ت َ ] ( مص مرکب ) فرونوردیدن. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فرونوردیدن و نوردیدن شود.
فرونوشتن. [ ف ُ ن َ وَ ت َ ] ( مص مرکب ) فرونوردیدن. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فرونوردیدن و نوردیدن شود.
کلمات دیگر: