کلمه جو
صفحه اصلی

قهریه

فرهنگ فارسی

( صفت ) مونث قهری . یا قوه قهریه . زور قدرت : کاتیلینا مصمم بود در صورت لزوم با قوه قهریه حکومت را به دست آرد .

فرهنگ معین

(قَ یِّ ) [ ع . قهریة ] (ص نسب . ) مؤنث قهری . ، قوة ~زور، قدرت .

لغت نامه دهخدا

قهریة. [ ق َ ری ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث قهری .
- قوه ٔ قهریه ؛ زور. قدرت . (فرهنگ فارسی معین ).


( قهریة ) قهریة. [ ق َ ری ی َ ] ( ع ص نسبی ) مؤنث قهری.
- قوه قهریه ؛ زور. قدرت. ( فرهنگ فارسی معین ).

پیشنهاد کاربران

زور و قدرت


کلمات دیگر: