کلمه جو
صفحه اصلی

متعاون

عربی به فارسی

همدست , ياور


فرهنگ فارسی

(اسم ) یاری کنند. یکدیگر مددکار .

فرهنگ معین

(مُ تَ وِ ) [ ع . ] (اِفا. ) یاری کنندة و مددکار یکدیگر.

لغت نامه دهخدا

متعاون. [ م ُ ت َ وِ ] ( ع ص ) یکدیگر یاری کننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). هم عهد در معاونت و یاری یکدیگر. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تعاون شود.

فرهنگ عمید

یار و مددکار یکدیگر.


کلمات دیگر: