فسان
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
افسانفسن:سنگی که با آن کاردوشمشیرتیزکنند
افسانه
افسانه
فرهنگ معین
(فَ ) (اِ. ) افسان ، سنگی که با آن کارد یا شمشیر را تیز کنند.
لغت نامه دهخدا
فسان. [ ف َ ] ( اِ ) اسم فارسی حجرالمسن است. ( فهرست مخزن الادویه ). سنگی باشد که کارد و شمشیر بدان تیزکنند. ( برهان ). آن را افسان گویند و فسان مخفف آن است. ( انجمن آرا ). افسان. اوسان. سان. ( از حاشیه برهان چ معین ) : از این ناحیت ( عربستان ) خرما خیزد از هرگونه و... نو سنگ فسان. ( حدود العالم ). از نواحی مدینه سنگ فسان خیزد که به همه جهان برند. ( حدود العالم ). و اندر کوههای وی ( طوس ) معدن سرب و سرمه و شبه و دیگ سنگین و سنگ فسان. ( حدود العالم ).
آن تیغ و سنان را که بدو حرب کند شاه
چرخ فلک دولت منصور فسان باد.
از آنکه سینه اعدای اوست سنگ فسان.
تیغ گهربار شو که منْت ْ فسانم.
نه تربیت ز فسان یافت نه ز آهنگر.
مر تیغ ترا فسان دیگر.
ناداده لبش بوسه سراپای فسان را.
آسمان مکی فسان آمد به رزم.
شمشیر ترا فسان ببینم.
حنجر خصم تو است خنجر او را فسان.
خنجر خورشید کی خواهد فسان ؟
|| افسانه و حکایت. ( از برهان ) :
جهان سربه سر چون فسان است و بس
نماند بد و نیک بر هیچ کس.
آن تیغ و سنان را که بدو حرب کند شاه
چرخ فلک دولت منصور فسان باد.
فرخی.
چه حاجتی بفسان روز رزم تیغش رااز آنکه سینه اعدای اوست سنگ فسان.
فرخی.
علم بیاموز تا عالِم یابی تیغ گهربار شو که منْت ْ فسانم.
ناصرخسرو.
در آفرینش برنده بود خنجر اونه تربیت ز فسان یافت نه ز آهنگر.
مختاری غزنوی ( دیوان ص 203 ).
جز حلق مخالفان نشایدمر تیغ ترا فسان دیگر.
سوزنی.
بادام دو مغز است که از خنجر الماس ناداده لبش بوسه سراپای فسان را.
انوری.
در کف شاه آن یمانی تیغ راآسمان مکی فسان آمد به رزم.
خاقانی.
شمشیر هدی تویی که مریخ شمشیر ترا فسان ببینم.
خاقانی.
خنجر فتنه چو گشت کند در ایام توحنجر خصم تو است خنجر او را فسان.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 352 ).
خلق او مستغنی از اوصاف خلق خنجر خورشید کی خواهد فسان ؟
قاآنی.
- فسان زدن ؛ تیز کردن. کارد یا شمشیر را به سنگ افسان ساییدن : سیلاب آتش را در تموج آرد و شمشیر خشم شاه را فسان زند.( سندبادنامه ). رجوع به افسان شود.|| افسانه و حکایت. ( از برهان ) :
جهان سربه سر چون فسان است و بس
نماند بد و نیک بر هیچ کس.
فردوسی.
رجوع به افسان و افسانه شود.فرهنگ عمید
= سان٤
سان٤#NAME?
کلمات دیگر: