(مُ تَ دِ ) [ ع . ] (اِفا. ) روبرو شونده ، مقابل شونده .
متصادف
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
متصادف. [ م ُ ت َ دِ ] ( ع ص )دوچار و روبرو. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
- متصادف شدن ؛ با هم دوچار شدن و روبرو شدن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تصادف شود.
- متصادف شدن ؛ با هم دوچار شدن و روبرو شدن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تصادف شود.
کلمات دیگر: