جمع قافله
قوافل
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(قَ فِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ قافله .
لغت نامه دهخدا
قوافل. [ ق َ ف ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قافلة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به قافلة شود.
- خیل قوافل ؛ اسبان باریک و لاغرشده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
- خیل قوافل ؛ اسبان باریک و لاغرشده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فرهنگ عمید
= قافله
قافله#NAME?
کلمات دیگر: