( صفت ) ۱ - مرد درشت و قوی ۲ - کودک سبکروح تیز سر .
نام جد ابو سعد احمد بن عبدالله بن قنبل مکی است .
نام جد ابو سعد احمد بن عبدالله بن قنبل مکی است .
(قَ بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گروه مردم . 2 - رمة اسب . ج . قنابل .
(قُ بُ) (اِ.) نک قُمبُل .
قنبل . [ قَم ْ ب َ ] (ع اِ) گروه مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || گله ٔ اسب از سی تا چهل یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گله اسب بین پنجاه و بیشتر و گویند بین سی تا چهل . (اقرب الموارد). ج ، قنابل . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
قنبل . [ قُم ْ ب ُ ] (اِخ ) نام جد ابوسعد احمدبن عبداﷲبن قنبل مکی است . (از لباب الانساب ).
قنبل . [ قُم ْ ب ُ ] (ع ص ) مرد درشت . || کودک سبک روح گرم سر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) درختی است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).