۱ - ( صفت ) آنکه گلخن ( گرمابه ) را گرم سازد تون تاب . ۲ - سخت گلخن .
گلخن تاب
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~ . ) (ص فا. ) تون تاب ، کسی که آتش خانة حمام را روشن می کند.
لغت نامه دهخدا
گلخن تاب. [ گ ُ خ َ ] ( نف مرکب ) آنکه حمام راگرم کند. ( آنندراج ). آنکه گلخن افروزد :
به گلخن چون روم از ننگ گلخن تاب در بندد
به روی ناکسی چون من در بستان که بگشاید؟
همچو دیوانه که هم صحبت گلخن تاب است.
به گلخن چون روم از ننگ گلخن تاب در بندد
به روی ناکسی چون من در بستان که بگشاید؟
وحشی ( از آنندراج ).
از جهان دل بغم عشق تو الفت داردهمچو دیوانه که هم صحبت گلخن تاب است.
سلیم ( از آنندراج ).
|| ( اِ مرکب ) سوخت که در گلخن سوزند. ( یادداشت مؤلف ). || آلتی که بدان گلخن سوزند. ( یادداشت مؤلف ).کلمات دیگر: