(فَ ) (اِ. ص . ) نک فراموش .
فرموش
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
فرموش. [ ف َ ] ( اِ ) به معنی فراموش است که از یاد رفتن و در خاطر نماندن باشد. ( برهان ) :
بخور کاین جام شیرین نوش بادت
بجز شیرین همه فرموش بادت.
- فرموش شدن . فرموش کار. فرموش کردن. فرموشی. فرموشیدن. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود.
بخور کاین جام شیرین نوش بادت
بجز شیرین همه فرموش بادت.
نظامی.
ترکیب ها:- فرموش شدن . فرموش کار. فرموش کردن. فرموشی. فرموشیدن. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود.
فرهنگ عمید
= فراموش
فراموش#NAME?
کلمات دیگر: