کلمه جو
صفحه اصلی

لهیدن

فارسی به انگلیسی

to be crushed or mashed, to become soft or squashy

فرهنگ فارسی

له شدن، کوبیده شدن، ضایع شدن میوه، نرم شده میوه
( مصدر ) له شدن .

فرهنگ معین

(لِ دَ ) (مص ل . ) له شدن ، له و په شدن .

لغت نامه دهخدا

لهیدن. [ ل ِ دَ ] ( مص ) له شدن. ( یک مصدر بیشتر ندارد و گویا امر هم ندارد ). خرد و خاکشی شدن. له و په شدن. له و لورده شدن.

فرهنگ عمید

۱. له شدن، کوبیده شدن.
۲. ضایع شدن میوه.


کلمات دیگر: