( اسم ) نورد شکم از فربهی جمع : عکن اعکان .
لغتی است که آنرا در اندلس سورنجان و در عراق لعبت بربری خوانند سورنجان
لغتی است که آنرا در اندلس سورنجان و در عراق لعبت بربری خوانند سورنجان
عکنه . [ ع َ ن َ ] (اِ) لغتی است که آن را در اندلس سورنجان و در عراق لعبت بربری خوانند. (برهان ) (آنندراج ). سورنجان . (الفاظ الادویة). لعبه ٔ بربریة و آن سورنجان است . (از اختیارات بدیعی ). لعبت بربریة، سورنجان ، و قسمی از آن سورنجان دقیق است و آن سم قاتل است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
عکنة. [ ع ُ ن َ ] (ع اِ) نورد شکم از فربهی . (منتهی الارب ). آنچه از شکم بواسطه ٔ فربهی ، خم شود و چین خورد. (از اقرب الموارد). ج ، عُکَن و أعکان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).