( اسم ) گناه : باشم گستاخ وار با تو که لاشی کند صد گنه این سری یک نظر آن سری . ( سنائی )
مرکز بخش عالیه از ناحیه ویشی در کنار آندلو
مرکز بخش عالیه از ناحیه ویشی در کنار آندلو
گنه . [ گ َ ن َ ] (اِخ ) مرکز بخش آلیه از ناحیه ٔ ویشی (در فرانسه ) در کنار آندلو دارای 5200 تن جمعیت .
گنه . [ گ ُ ن َ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قزل گچیلو از بخش ماه نشان شهرستان زنجان که در 33 هزارگزی جنوب خاوری ماه نشان و 3 هزارگزی راه عمومی واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 100 تن است . آب آن از رودخانه ٔ زنگین تأمین می شود. محصول آن غلات و انگور و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
منوچهری .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو (دیوان ص 472).
ناصرخسرو.
خاقانی .
نظامی .
اوحدی .
حافظ.
ادیب (از امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1327).
بابا طاهر.
فرخی (از امثال و حکم دهخداج 3 ص 1328).
سنائی (از امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1302).
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
نظامی .
نظامی .
(بوستان ).
عماره .
۱فربه ۲برخورد می کند ۳هرچیز گلوله شده
۱گونه ۲رخسار