چهاران: هر چهار نفر، هرچهار چیز. مولوی در مثنوی: پس نماز هر چهاران شد تباه ** عیب گویان بیشتر گم کرده راه . مویدالدین شیرازی در بنیاد تاویل فصل دوم: چهار رسن که اندر چهاران کلمه مر عمود را نگاهدارد.