( بزم آرای ) ( اسم ) آنکه مجلس عیش و مهمانی را آرایش میکند بزم آرا .
بزم ارای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( بزم آرای ) بزم آرای. [ ب َ ] ( نف مرکب ) کنایه از صاحب مجلس. ( آنندراج ). آراینده بزم. بزم آرا. مجلس آرا :
قصه چون گفت ماه بزم آرای
شه در آغوش خویش کردش جای.
چه بزم آرایی ای گلبرگ خودروی.
قصه چون گفت ماه بزم آرای
شه در آغوش خویش کردش جای.
نظامی.
چه شهرآشوبی ای دلبند مقبول چه بزم آرایی ای گلبرگ خودروی.
سعدی.
دانشنامه آزاد فارسی
بزم آرای. بَزْم آرای
تذکره ای عمومی به فارسی از علی بن محمود حسینی. این کتاب در ۱۰۰۰ق، در یک مقدمه، هفت فصل و یک خاتمه تدوین یافته و به عبدالرحیم خان خانان تقدیم شده است. مؤلف بیشتر مطالب این تذکره را، بی کم وکاست یا با اندکی تغییر، از لباب الالباب عوفی گرفته، اما از آن نام نبرده، اما از تذکرة الشعرای دولتشاه سمرقندی وتحفۀ سامی یاد کرده است. نثر آن مصنوع و متکلف است.
تذکره ای عمومی به فارسی از علی بن محمود حسینی. این کتاب در ۱۰۰۰ق، در یک مقدمه، هفت فصل و یک خاتمه تدوین یافته و به عبدالرحیم خان خانان تقدیم شده است. مؤلف بیشتر مطالب این تذکره را، بی کم وکاست یا با اندکی تغییر، از لباب الالباب عوفی گرفته، اما از آن نام نبرده، اما از تذکرة الشعرای دولتشاه سمرقندی وتحفۀ سامی یاد کرده است. نثر آن مصنوع و متکلف است.
wikijoo: بزم_آرای
کلمات دیگر: