نام یکی از دو متکلم کتاب بغوگیتا که جزئی از کتاب مهابرت است
ارجن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ارجن . [ اَ ج َ ] (اِخ ) پسر فان از پادشاهان هند، و او در تیر انداختن مهارت داشت . رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص 110، 112، 114، 115 شود.
ارجن . [ اَ ج َ ] (اِخ ) نام موضعی در فارس . ارژن . رجوع به ارجنه و ارژن شود.
ارجن . [ اَج ُ ] (اِخ ) نام یکی از دو متکلم کتاب بغوگیتا که جزئی از کتاب مهابرت است .
ارجن .[ اَ ج َ ] (اِخ ) مرکز ناحیه ای در ولایت شیر فرانسه واقع در کنار نهر سولوره در 40 هزارگزی شمال غربی سن سیر، سکنه ٔ آن 800 تن است . (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
ارجن. [ اَ ج َ ] ( اِ ) درخت بادام تلخ را گویند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ).درخت ارزن. اَرزَه و آن درختی است سخت. اَرژَن. رجوع به ارژن و ارجان شود.
ارجن. [ اَ ج َ ] ( اِ ) چلغوزه. و رجوع به ارجان شود.
ارجن. [ ] ( اِ ) بعبرانی عنکبوت است. ( تحفه حکیم مؤمن ).
ارجن. [ اَ ج َ ] ( اِخ ) پسر فان از پادشاهان هند، و او در تیر انداختن مهارت داشت. رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص 110، 112، 114، 115 شود.
ارجن. [ اَ ج َ ] ( اِخ ) نام موضعی در فارس. ارژن. رجوع به ارجنه و ارژن شود.
ارجن.[ اَ ج َ ] ( اِخ ) مرکز ناحیه ای در ولایت شیر فرانسه واقع در کنار نهر سولوره در 40 هزارگزی شمال غربی سن سیر، سکنه آن 800 تن است. ( ضمیمه معجم البلدان ).
ارجن. [ اَج ُ ] ( اِخ ) نام یکی از دو متکلم کتاب بغوگیتا که جزئی از کتاب مهابرت است.
ارجن. [ اَ ج َ ] ( اِ ) چلغوزه. و رجوع به ارجان شود.
ارجن. [ ] ( اِ ) بعبرانی عنکبوت است. ( تحفه حکیم مؤمن ).
ارجن. [ اَ ج َ ] ( اِخ ) پسر فان از پادشاهان هند، و او در تیر انداختن مهارت داشت. رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص 110، 112، 114، 115 شود.
ارجن. [ اَ ج َ ] ( اِخ ) نام موضعی در فارس. ارژن. رجوع به ارجنه و ارژن شود.
ارجن.[ اَ ج َ ] ( اِخ ) مرکز ناحیه ای در ولایت شیر فرانسه واقع در کنار نهر سولوره در 40 هزارگزی شمال غربی سن سیر، سکنه آن 800 تن است. ( ضمیمه معجم البلدان ).
ارجن. [ اَج ُ ] ( اِخ ) نام یکی از دو متکلم کتاب بغوگیتا که جزئی از کتاب مهابرت است.
ارجن . [ ] (اِ) بعبرانی عنکبوت است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
ارجن . [ اَ ج َ ] (اِ) درخت بادام تلخ را گویند. (برهان قاطع) (آنندراج ).درخت ارزن . اَرزَه و آن درختی است سخت . اَرژَن . رجوع به ارژن و ارجان شود.
ارجن . [ اَ ج َ ] (اِ) چلغوزه . و رجوع به ارجان شود.
دانشنامه عمومی
اَرجُن (که در برخی ترجمه ها اَرجونا نامیده شده است) از شخصیت های اصلی رزمنامه مهاباراتا و در زمره پاندوان است. نامِ وی به معنی سفید، رخشان یا تابنده است. ارجُن سومین برادر از پاندوان، منسوب به پدر آسمانی ایندرا، و فرزند کنتی است.
کری یر، ژان-کلود، ماهاباراتا، برگردان بهمن کیارستمی، تهران: نشر ماه ریز، ۱۳۷۹خ.
پاندو father,کنتی Mother,
در ادبیاتِ هندو، ارجن مقامی شبیه به مقام اسفندیار در ادبیاتِ کهنِ ایران دارد.
ارجُن، برپایه مهاباراتا، به کارگیری رزم افزارها را از دروناچارج فراگرفت و شاگردِ گرامی، ویژه و چیره دست وی به شمار می رفت؛ چنان که در آزمونی که دروناچارج فراهم کرده بود، از اسونات هامان پسر درون در کمانگیری پیشی گرفت. او با چیره دستی خویش در کمانگیری توانست دروپدی دختر درائوپاد پادشاه پنچال را به همسری خود درآورد.
کری یر، ژان-کلود، ماهاباراتا، برگردان بهمن کیارستمی، تهران: نشر ماه ریز، ۱۳۷۹خ.
پاندو father,کنتی Mother,
در ادبیاتِ هندو، ارجن مقامی شبیه به مقام اسفندیار در ادبیاتِ کهنِ ایران دارد.
ارجُن، برپایه مهاباراتا، به کارگیری رزم افزارها را از دروناچارج فراگرفت و شاگردِ گرامی، ویژه و چیره دست وی به شمار می رفت؛ چنان که در آزمونی که دروناچارج فراهم کرده بود، از اسونات هامان پسر درون در کمانگیری پیشی گرفت. او با چیره دستی خویش در کمانگیری توانست دروپدی دختر درائوپاد پادشاه پنچال را به همسری خود درآورد.
wiki: کانارایی محصول سال ۲۰۰۳ سینمای هند است. نقشهای اصلی را سودیپ و هاردیپ بر عهده دارند.
سودیپ
Hardeep
سودیپ
Hardeep
wiki: ارجن (فیلم)
دانشنامه آزاد فارسی
اَرجَن ( ـ۱۶۰۶)(Arjan)پیشوای مذهبی هندی، گوروی (معلم) پنجم سیکها (۱۵۸۱ـ ۱۶۰۶). معبد زرین را در آمریتسار ساخت و سروده های خود و چهار گوروی پیشین او را در آدی گرنته گردآورد که کتاب اول از متون مقدس سیک ها است. این مجموعه بعدها گورو گرنته صاحب نام گرفت و کتاب مقدس سیک ها شد. جای او را پسرش هَرگوبیند گرفت. ارجن نخستین گورویی بود که به سبب خودداری از گرویدن به اسلام، به فرمان جهانگیر شاه زندانی و سپس کشته شد.
wikijoo: ارجن_(_ـ۱۶۰۶)
کلمات دیگر: