نوع انسان , جنس بشر , نژاد انسان
بشریه
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
بشریة. [ ب َ ش َ ری ی َ ] (اِخ ) یکی از هفت فرقه ٔ معتزله باشند. (بیان الادیان ). فرقه ای از معتزله ، اصحاب بشربن المعتمر. (مفاتیح ). گروهی از معتزله و اتباع بشربن المعتمر باشند. بشر خود از افاضل علماء معتزله بود و عقاید خاصی داشت . رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و تعریفات جرجانی و البیان و التبیین ج 1 ص 126 شود.
بشریة. [ ب َ ش َ ری ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث بشری . رجوع به بشری و بشریت شود.
دانشنامه آزاد فارسی
بِشْریه
پیروان بشر بن معتمر، از فرق معتزله. بشریه در بعضی موضوعات کلامی، همچون شیعیان، عقل و عدل را حاکم بر جهان می دانند و بر استناد به احکام دینی، بر پایۀ عقل و علم قائل اند. پیروان بشریه در پاره ای عقاید خاص با معتزلیان و اشعریان اختلاف دارند و بدین سبب از سوی اشاعره و بعضی فرق معتزله تکفیر شده اند. تبیین درست آرای کلامی و فلسفی بشریه به سبب صریح نبودن یا نامعقول بیان شدن آن یا درک نادرستِ مؤلفان ملل و نحل و فرق از اندیشه های بِشر، دشوار است.
پیروان بشر بن معتمر، از فرق معتزله. بشریه در بعضی موضوعات کلامی، همچون شیعیان، عقل و عدل را حاکم بر جهان می دانند و بر استناد به احکام دینی، بر پایۀ عقل و علم قائل اند. پیروان بشریه در پاره ای عقاید خاص با معتزلیان و اشعریان اختلاف دارند و بدین سبب از سوی اشاعره و بعضی فرق معتزله تکفیر شده اند. تبیین درست آرای کلامی و فلسفی بشریه به سبب صریح نبودن یا نامعقول بیان شدن آن یا درک نادرستِ مؤلفان ملل و نحل و فرق از اندیشه های بِشر، دشوار است.
wikijoo: بشریه
کلمات دیگر: