ادر
فارسی به انگلیسی
عربی به فارسی
اداره کردن , تقسيم کردن , تهيه کردن , اجرا کردن , توزيع کردن , تصفيه کردن , نظارت کردن , وصايت کردن , انجام دادن , اعدام کردن , کشتن , رهبري کردن(ارکستر)() مدير , رءيس , مدير تصفيه , وصي , گرداندن , از پيش بردن , اسب اموخته , نگهداري کردن از , وجه کردن , پرستاري کردن , مواظب بودن , متمايل بودن به , گرايش داشتن
فرهنگ فارسی
( آدر ) کلمان مهندس فرانسوی که اولین بار ماشین هواپیمای سنگین تر از هوا را ساخت و ( ۱۸۴۱- ف.۱۹۲۵ م . )
( صفت ) باد خایه دبه خایه غر .
آذر آتش باد خایه رگ زن
نشتر، نیشتر، نشتررگزن، نیشترکه با آن رگ بزنند، آذر، آتش، نام ماه نهم ازسال خورشیدی ایرانی
رودی در آلمان
( صفت ) باد خایه دبه خایه غر .
آذر آتش باد خایه رگ زن
نشتر، نیشتر، نشتررگزن، نیشترکه با آن رگ بزنند، آذر، آتش، نام ماه نهم ازسال خورشیدی ایرانی
رودی در آلمان
فرهنگ معین
( آدر ) (دَ ) [ ع . ] (ص . ) باد خایه ، دبه خایه ، غر.
(دَ ) ( اِ. ) آذر، آتش .
(دِ ) ( اِ. ) نیشتر فصاد، نیشتر رگزن .
(دَ ) ( اِ. ) آذر، آتش .
(دِ ) ( اِ. ) نیشتر فصاد، نیشتر رگزن .
لغت نامه دهخدا
ادر. [ اَ دَ ] (ع مص ) به بیماری اُدرَه مبتلا شدن . بیماری ادره برآوردن کسی . دبه خایه شدن . به تناس مبتلا شدن . بادخایه شدن . مفتوق شدن .
ادر. [ اَ دَرر ] (ع ص ) درازخایه . (منتهی الارب ).
ادر. [ اُ دُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ آدر.
( آدر ) آدر. [ دَ ] ( اِ ) آذر. آتش.
آدر. [ دَ ] ( ع ص ) بادخایه. دبه. ( مهذب الاسماء ). دبه خایه. غر. بادخصیه. ج ، اُدُر.
آدر. [ دِ ] ( اِ ) نشتر فصاد و رگ زن.
ادر. [ اَ دَ ] ( ع مص ) به بیماری اُدرَه مبتلا شدن. بیماری ادره برآوردن کسی. دبه خایه شدن. به تناس مبتلا شدن. بادخایه شدن. مفتوق شدن.
ادر. [ اُ دُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ آدر.
ادر. [ اَ دَرر ] ( ع ص ) درازخایه. ( منتهی الارب ).
ادر. [ اُ دِ ] ( اِخ ) رودی در آلمان که سرچشمه آن در سودت میباشد و از سیلزی و برسلو و فرانکفورت و شتتین گذرد و در بحر بالتیک ریزد. طول آن 864 هزار گز است.
آدر. [ دَ ] ( ع ص ) بادخایه. دبه. ( مهذب الاسماء ). دبه خایه. غر. بادخصیه. ج ، اُدُر.
آدر. [ دِ ] ( اِ ) نشتر فصاد و رگ زن.
ادر. [ اَ دَ ] ( ع مص ) به بیماری اُدرَه مبتلا شدن. بیماری ادره برآوردن کسی. دبه خایه شدن. به تناس مبتلا شدن. بادخایه شدن. مفتوق شدن.
ادر. [ اُ دُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ آدر.
ادر. [ اَ دَرر ] ( ع ص ) درازخایه. ( منتهی الارب ).
ادر. [ اُ دِ ] ( اِخ ) رودی در آلمان که سرچشمه آن در سودت میباشد و از سیلزی و برسلو و فرانکفورت و شتتین گذرد و در بحر بالتیک ریزد. طول آن 864 هزار گز است.
دانشنامه عمومی
آدر. آدر (به اسپانیایی: Ador) یک شهرستان در اسپانیا است که در Safor واقع شده است.
فهرست شهرهای اسپانیا
آدر ۱۳٫۸۰ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۵۱۳ نفر جمعیت دارد و ۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فهرست شهرهای اسپانیا
آدر ۱۳٫۸۰ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۵۱۳ نفر جمعیت دارد و ۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
wiki: بازیکن فوتبال متولد برزیل و عضو تیم ملی فوتبال ایتالیا است.
تعداد بازی ها و گل ها فقط مربوط به بازی های لیگ داخلی است و آمار به روز شده در تاریخ ۲۰ مه ۲۰۱۸.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به کریسیوما، امپولی، فروزینونه، امپولی، برشا، چزنا، سمپدوریا، سمپدوریا، اینتر میلان و جیانگسو سونینگ اشاره کرد.
وی همچنین در تیم ملی فوتبال ایتالیا بازی کرده است.
تعداد بازی ها و گل ها فقط مربوط به بازی های لیگ داخلی است و آمار به روز شده در تاریخ ۲۰ مه ۲۰۱۸.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به کریسیوما، امپولی، فروزینونه، امپولی، برشا، چزنا، سمپدوریا، سمپدوریا، اینتر میلان و جیانگسو سونینگ اشاره کرد.
وی همچنین در تیم ملی فوتبال ایتالیا بازی کرده است.
wiki: مهاجم اهل پرتغال است.
تعداد بازی ها و گل ها فقط مربوط به بازی های لیگ داخلی است و آمار به روز شده در تاریخ ۱۳ مه ۲۰۱۸.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به آکادمیکا، براگا، سوانزی سیتی، لیل و لوکوموتیو مسکو اشاره کرد.
وی همچنین در تیم ملی فوتبال پرتغال بازی کرده است. او در فینال جام ملت های اروپا ۲۰۱۶ گل قهرمانی تیمش را برابر فرانسه به ثمر رساند.
تعداد بازی ها و گل ها فقط مربوط به بازی های لیگ داخلی است و آمار به روز شده در تاریخ ۱۳ مه ۲۰۱۸.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به آکادمیکا، براگا، سوانزی سیتی، لیل و لوکوموتیو مسکو اشاره کرد.
وی همچنین در تیم ملی فوتبال پرتغال بازی کرده است. او در فینال جام ملت های اروپا ۲۰۱۶ گل قهرمانی تیمش را برابر فرانسه به ثمر رساند.
دانشنامه اسلامی
گویش مازنی
روستایی از دهستان چهاردانگه ی ساری
/odor/ روستایی از دهستان چهاردانگه ی ساری
جدول کلمات
آدر
نیشتر
نیشتر
پیشنهاد کاربران
آدر اتر آگر آیر آهیر آور به معنی آتش است که در کوردی کاربرد دارد تروسکه با حذف آ اتروسکه در کوردی یعنی درخشان یا روشنایی که از چیزی ساطع میشود.
آلت رگ زنی
آدر با فتح دال و سکون ر به معنی آتش میباشد
آدْرَ ( اوستایی ) 1ـ آبرومند 2ـ دوست داشتن، عشق ـ مهر ورزیدن 3ـ افتخار، سرافرازی.
آدُر که همان واژهٔ آذر یا آتش است و واژه اوستایی آن"آتَر" است و در پارسی میانه به آن آدُر گویند.
واژهٔ آتَش که در پارسی میانه آتَخش بوده، برگرفته از این واژه است
واژهٔ آتَش که در پارسی میانه آتَخش بوده، برگرفته از این واژه است
قوم ماد ::جد قوم آذری
قوم پارس ::جد قوم لر
قوم پارت::افغان - پشتو
ساتراپ آتروپاتگان ::استان آذربایجان - آذربایگان
شهر مغان آذربایجان
طایفه مغان قوم ماد آریایی
قوم پارس ::جد قوم لر
قوم پارت::افغان - پشتو
ساتراپ آتروپاتگان ::استان آذربایجان - آذربایگان
شهر مغان آذربایجان
طایفه مغان قوم ماد آریایی
آدر که از زبان اوستایی ریشه میگرد به معنی آذر ، آتش میباشد
کلمات دیگر: