ترا
فارسی به انگلیسی
thee
مترادف و متضاد
ترا، تورا، بتو
تو، ترا، تورا، شما، شماها، شمارا
فرهنگ فارسی
دیوار قلعه، دیوار، سد، دیواربلندومحکم
( ضمیر با علامت مفعول ) تو را.
یکی از شهرهای اتحاد جماهیر شوروی در سیبری. آسیا است .
( ضمیر با علامت مفعول ) تو را.
یکی از شهرهای اتحاد جماهیر شوروی در سیبری. آسیا است .
فرهنگ معین
(تَ ) (اِ. ) دیوار بلند و محکم .
لغت نامه دهخدا
ترا. [ ت َ ] (اِخ ) ربةالنوع هندی ، زوجه ٔ «بری هرپتی » خدای ستاره ٔ مشتری است .
ترا. [ ت َ ] (اِخ ) یکی از شهرهای اتحاد جماهیر شوروی سابق در سیبریه ٔ آسیا است که بر ساحل ایرتیش ، یکی از شعب رود اوبی واقع است و 8650 تن سکنه دارد.
ترا. [ ت َ ] ( اِ ) دیوار بلند و رفیع را گویند، مانند دیوار خانه پادشاهان و دیوار قلعه و کاروانسرا. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). دیوار بس رفیع و بلند را گویند مانند دیوار خانه پادشاهان و دیوار کاروانسرا و حصار قلعه و امثال آن. ( فرهنگ جهانگیری ). دیواری بزرگ و سخت باشدکه بسیار بلند و عظیم بود و در پیش چیزی یا کسی بکشند. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 14 ). دیوار بلند مانند دیوار خانه پادشاهان و کاروانسرا و قلعه ، و تری به اماله نیز آمده. ( فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). دیواری بود یگانه سخت عظیم و بلند که پیش کسی یا چیزی کشند. ( اوبهی ). سدی و دیواری را گفته اند که در پیش چیزی بکشند، و دیواری که با کاهگل و گلابه استوار کرده باشند. ( از برهان ). دیواری بکاه سخت کرده ،با گلابه استوارکرده. ( شرفنامه منیری ) :
صف دشمن تُرا ناستد پیش
ور همه آهنین تَرا باشد.
همیشه ماه تَرا بسته باشد از خرمن.
که سد عدلش یأجوج فتنه راست تَرا.
ترا. [ ت ُ ] ( ضمیر + حرف اضافه ) ( از «تَُ »، مخفف «تو» + «را» ) ترکیبی باشد از «تو» و «را» که در محاورات و کتابت «واو» را می اندازند. ( برهان ).کلمه خطاب. ( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ). کلمه خطاب بمفعول... بهر تقدیر مرکب است از لفظ تو و کلمه را، و لفظ تو اکثر به واو اشمام خوانده میشود و آن حکم ضمه دارد که در تقطیع واجب الحذف است بلکه در خواندن نیاید، و این واو را بحالت ترکیب ننویسند مگر در صورتی که کلمه را از لفظ تو جدا واقع شود. ( آنندراج ).در اصل «تو را» بود. ( شرفنامه منیری ) :
ترا در دو گیتی برآورده اند
بچندین میانجی بپرورده اند.
تا دهم روشنی چراغ ترا.
چونکه چهل روز بزندان کنی.
چنان مستم که گویی بوی یار مهربان آید.
صف دشمن تُرا ناستد پیش
ور همه آهنین تَرا باشد.
شهید ( از لغت فرس اسدی ).
ز بیم تیغ جهانگیر همچو خورشیدش همیشه ماه تَرا بسته باشد از خرمن.
رضی الدین نیشابوری.
محیط مرکز دولت جمال دنیی و دین که سد عدلش یأجوج فتنه راست تَرا.
شمس فخری.
ترا. [ ت ُ ] ( ضمیر + حرف اضافه ) ( از «تَُ »، مخفف «تو» + «را» ) ترکیبی باشد از «تو» و «را» که در محاورات و کتابت «واو» را می اندازند. ( برهان ).کلمه خطاب. ( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ). کلمه خطاب بمفعول... بهر تقدیر مرکب است از لفظ تو و کلمه را، و لفظ تو اکثر به واو اشمام خوانده میشود و آن حکم ضمه دارد که در تقطیع واجب الحذف است بلکه در خواندن نیاید، و این واو را بحالت ترکیب ننویسند مگر در صورتی که کلمه را از لفظ تو جدا واقع شود. ( آنندراج ).در اصل «تو را» بود. ( شرفنامه منیری ) :
ترا در دو گیتی برآورده اند
بچندین میانجی بپرورده اند.
فردوسی.
گفت بر من فروش باغ ترا تا دهم روشنی چراغ ترا.
نظامی ( از شرفنامه منیری ).
جسم ترا پاک تر از جان کنی چونکه چهل روز بزندان کنی.
نظامی.
من ای گل دوست میدارم ترا کز بوی مشکینت چنان مستم که گویی بوی یار مهربان آید.
سعدی.
|| بمعنی خود را هم هست. ( برهان ). بمعنی خود را نیز آمده. ( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا )( از شرفنامه منیری ). بمعنی خود را نیز تأویل میتوان کرد. ( آنندراج ) : ترا. [ ت َ ] (اِ) دیوار بلند و رفیع را گویند، مانند دیوار خانه ٔ پادشاهان و دیوار قلعه و کاروانسرا. (برهان ) (از ناظم الاطباء). دیوار بس رفیع و بلند را گویند مانند دیوار خانه ٔ پادشاهان و دیوار کاروانسرا و حصار قلعه و امثال آن . (فرهنگ جهانگیری ). دیواری بزرگ و سخت باشدکه بسیار بلند و عظیم بود و در پیش چیزی یا کسی بکشند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 14). دیوار بلند مانند دیوار خانه ٔ پادشاهان و کاروانسرا و قلعه ، و تری به اماله نیز آمده . (فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). دیواری بود یگانه سخت عظیم و بلند که پیش کسی یا چیزی کشند. (اوبهی ). سدی و دیواری را گفته اند که در پیش چیزی بکشند، و دیواری که با کاهگل و گلابه استوار کرده باشند. (از برهان ). دیواری بکاه سخت کرده ،با گلابه استوارکرده . (شرفنامه ٔ منیری ) :
صف دشمن تُرا ناستد پیش
ور همه آهنین تَرا باشد.
ز بیم تیغ جهانگیر همچو خورشیدش
همیشه ماه تَرا بسته باشد از خرمن .
محیط مرکز دولت جمال دنیی و دین
که سد عدلش یأجوج فتنه راست تَرا.
صف دشمن تُرا ناستد پیش
ور همه آهنین تَرا باشد.
شهید (از لغت فرس اسدی ).
ز بیم تیغ جهانگیر همچو خورشیدش
همیشه ماه تَرا بسته باشد از خرمن .
رضی الدین نیشابوری .
محیط مرکز دولت جمال دنیی و دین
که سد عدلش یأجوج فتنه راست تَرا.
شمس فخری .
ترا. [ ت ِ ] (اِخ ) از جزایر یونان است که شهر سیرنا ازجمله ٔ بلاد آن بود. این جزیره اکنون سانتورن نام دارد. (تاریخ قدیم فوستل دو کولانژ).
ترا. [ ت ُ ] (ضمیر + حرف اضافه ) (از «تَُ »، مخفف «تو» + «را») ترکیبی باشد از «تو» و «را» که در محاورات و کتابت «واو» را می اندازند. (برهان ).کلمه ٔ خطاب . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). کلمه ٔ خطاب بمفعول ... بهر تقدیر مرکب است از لفظ تو و کلمه ٔ را، و لفظ تو اکثر به واو اشمام خوانده میشود و آن حکم ضمه دارد که در تقطیع واجب الحذف است بلکه در خواندن نیاید، و این واو را بحالت ترکیب ننویسند مگر در صورتی که کلمه ٔ را از لفظ تو جدا واقع شود. (آنندراج ).در اصل «تو را» بود. (شرفنامه ٔ منیری ) :
ترا در دو گیتی برآورده اند
بچندین میانجی بپرورده اند.
گفت بر من فروش باغ ترا
تا دهم روشنی چراغ ترا.
جسم ترا پاک تر از جان کنی
چونکه چهل روز بزندان کنی .
من ای گل دوست میدارم ترا کز بوی مشکینت
چنان مستم که گویی بوی یار مهربان آید.
|| بمعنی خود را هم هست . (برهان ). بمعنی خود را نیز آمده . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا)(از شرفنامه ٔ منیری ). بمعنی خود را نیز تأویل میتوان کرد. (آنندراج ) :
خواهی تا توبه کرده رطل بگیرد
زخمه ٔ غوش ترا بفندق تر گیر.
گربیارند و بسوزند و دهندت بر باد
تو بسنگ تکژی نان ندهی باب ترا.
|| گاهی بمعنی مضاف الیه نیز آید، در این صورت کلمه ٔ «را» بمعنی «برای » باشد. (آنندراج ) :
قسمی که ترا نیافریدند
گر سعی کنی میسرت نیست .
|| بتو. با تو :
آنچه بخروار ترا داده اند
با تو به پیمانه بماند و قفیز.
ترا در دو گیتی برآورده اند
بچندین میانجی بپرورده اند.
فردوسی .
گفت بر من فروش باغ ترا
تا دهم روشنی چراغ ترا.
نظامی (از شرفنامه ٔ منیری ).
جسم ترا پاک تر از جان کنی
چونکه چهل روز بزندان کنی .
نظامی .
من ای گل دوست میدارم ترا کز بوی مشکینت
چنان مستم که گویی بوی یار مهربان آید.
سعدی .
|| بمعنی خود را هم هست . (برهان ). بمعنی خود را نیز آمده . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا)(از شرفنامه ٔ منیری ). بمعنی خود را نیز تأویل میتوان کرد. (آنندراج ) :
خواهی تا توبه کرده رطل بگیرد
زخمه ٔ غوش ترا بفندق تر گیر.
عماره .
گربیارند و بسوزند و دهندت بر باد
تو بسنگ تکژی نان ندهی باب ترا.
لبیبی .
|| گاهی بمعنی مضاف الیه نیز آید، در این صورت کلمه ٔ «را» بمعنی «برای » باشد. (آنندراج ) :
قسمی که ترا نیافریدند
گر سعی کنی میسرت نیست .
سعدی .
|| بتو. با تو :
آنچه بخروار ترا داده اند
با تو به پیمانه بماند و قفیز.
کسائی .
فرهنگ عمید
۱. دیوار.
۲. سد.
۳. دیوار بلند و محکم: صف دشمن تو را ناستد پیش / ور همه آهنین ترا باشد (بلخی: شاعران بی دیوان: ۲۹ ).
۲. سد.
۳. دیوار بلند و محکم: صف دشمن تو را ناستد پیش / ور همه آهنین ترا باشد (بلخی: شاعران بی دیوان: ۲۹ ).
دانشنامه عمومی
ترا یکی از پیشوندهای اس آی در دستگاه متریک است که برابر است با ۱۰۱۲ که این عدد تریلیون نام دارد و علامت اختصاری آن در سیستم متریک T می باشد.نبو
wiki: شخصیت خیالی در کتاب های کامیک آمریکایی منتشر شده توسط دی سی کامیکس است. نخستین ترا، تحت عنوان تارا مارکوو توسط مارو وولفمن و جرج پرز خلق شده است؛ که برای اولین بار در شمارهٔ ۲۶ از مجموعه کمیک تایتان های نوجوان (دسامبر ۱۹۸۲) حضور پیدا کرد. او یکی از اعضای تیم تایتان های نوجوان بود که به طور مخفیانه برای دشمن آن ها دث استروک جاسوسی می کرد.
ایجاد درگاه در زمین
کنترل زمین، شن و سنگ
قادر به شناور بودن در هوا
خلق سازه و موجودات سنگی
کنترل محدود گرانش زمین و ماه
مارکوو:تایتان های نوجوان شمارهٔ ۲۶ (دسامبر ۱۹۸۲)داپل گنگر:تایتان های نوجوان شمارهٔ ۷۹ (سپتامبر ۱۹۹۱)
(مارکوو)مارو وولفمنجرج پرز(داپل گنگر)مارو وولفمنتام گرامت
دومین ترا، داپل گنگرِ تارا مارکوو به شمار می رفت، و توسط مارو وولفمن و تام گرامت خلق شد و در شمارهٔ ۷۹ از تایتان های نوجوان (سپتامبر ۱۹۹۱) معرفی گردید. سومین ترا نیز به نام اتلی، بدست جیمی پالمیوتی، جاستین گری و آماندا کانر خلق شده است؛ که در شمارهٔ ۱۲ سوپرگرل (ژانویه ۲۰۰۷) حضور پیدا کرد.
ایجاد درگاه در زمین
کنترل زمین، شن و سنگ
قادر به شناور بودن در هوا
خلق سازه و موجودات سنگی
کنترل محدود گرانش زمین و ماه
مارکوو:تایتان های نوجوان شمارهٔ ۲۶ (دسامبر ۱۹۸۲)داپل گنگر:تایتان های نوجوان شمارهٔ ۷۹ (سپتامبر ۱۹۹۱)
(مارکوو)مارو وولفمنجرج پرز(داپل گنگر)مارو وولفمنتام گرامت
دومین ترا، داپل گنگرِ تارا مارکوو به شمار می رفت، و توسط مارو وولفمن و تام گرامت خلق شد و در شمارهٔ ۷۹ از تایتان های نوجوان (سپتامبر ۱۹۹۱) معرفی گردید. سومین ترا نیز به نام اتلی، بدست جیمی پالمیوتی، جاستین گری و آماندا کانر خلق شده است؛ که در شمارهٔ ۱۲ سوپرگرل (ژانویه ۲۰۰۷) حضور پیدا کرد.
wiki: ترا (کمیک)
واژه نامه بختیاریکا
( تَرا ) ( ● ) ؛ توانگر؛ توانا
پیشنهاد کاربران
به" تلوس" رجوع شود
تَرا مانند ترابری ، بَری که پیداست از بردن است و ترا به چیزی بلند و دارای درازای بسیار است راه دراز و یا بلند . تراکنش به کنشی گویند که از راه دوری انجام شود . ترابرد ایرانسل به همراه اول رفتن به کاربری یک سامانه دیگر
کلمات دیگر: