کلمه جو
صفحه اصلی

هواده

فرهنگ فارسی

نرمی دستوری

وسیله‌ای که با آن می‌توان سطح تماس هوا را با آب یا پساب افزایش داد


لغت نامه دهخدا

( هوادة ) هوادة. [ هََ دَ ] ( ع اِمص ) نرمی. || دستوری. رخصت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( مص ) صلح نمودن. || میل کردن. || نرم رفتن. ( منتهی الارب ).

هوادة. [ هََ دَ ] (ع اِمص ) نرمی . || دستوری . رخصت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) صلح نمودن . || میل کردن . || نرم رفتن . (منتهی الارب ).


فرهنگستان زبان و ادب

{aerator} [مهندسی محیط زیست و انرژی] وسیله ای که با آن می توان سطح تماس هوا را با آب یا پساب افزایش داد


کلمات دیگر: