( مثمجة ) مثمجة. [ م ُ م ِ ج َ ] ( ع ص ) مؤنث مثمج. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زن نقش و نگار زننده بر جامه. ( از اقرب الموارد ). || زن زردوز و چکن دوز. ( ناظم الاطباء ).
مثمجه
لغت نامه دهخدا
مثمجة. [ م ُ م ِ ج َ ] (ع ص ) مؤنث مثمج . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن نقش و نگار زننده بر جامه . (از اقرب الموارد). || زن زردوز و چکن دوز. (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: