کلمه جو
صفحه اصلی

مجاحفه

لغت نامه دهخدا

( مجاحفة ) مجاحفة. [ م ُ ح َ ف َ ] ( ع مص ) زحمت دادن و کارزار کردن و انبوهی نمودن و نزدیک شدن. ( از منتهی الارب ). فشار دادن گروهان به هم و انبوهی کردن در کارزار و نزدیک شدن. یقال جاحفه مجاحفة و جحافاً. ( ناظم الاطباء ). مزاحمة. ( تاج المصادر بیهقی ) ( اقرب الموارد ). || به شمشیر و عصا فراگرفتن بعض مر بعض را. ( آنندراج ).

مجاحفة. [ م ُ ح َ ف َ ] (ع مص ) زحمت دادن و کارزار کردن و انبوهی نمودن و نزدیک شدن . (از منتهی الارب ). فشار دادن گروهان به هم و انبوهی کردن در کارزار و نزدیک شدن . یقال جاحفه مجاحفة و جحافاً. (ناظم الاطباء). مزاحمة. (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). || به شمشیر و عصا فراگرفتن بعض مر بعض را. (آنندراج ).



کلمات دیگر: