کلمه جو
صفحه اصلی

مثیر

عربی به فارسی

نمايشي , مهيج , برانگيزنده , خراش اور , دلخراش , سوزش اور , خشم اور , محرک , بخشم اورنده , ازارنده


فرهنگ فارسی

کسی که بر می انگیزاند

لغت نامه دهخدا

مثیر.[ م ُ ] ( ع ص ) ( از «ث ور» ) کسی که بر می انگیزاند و برمی آغالاند. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || کسی که شیار می کند زمین را. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). و رجوع به اثارة شود. || بادی که دفع می کند ابر را و بلند می کند گرد و خاک را. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).


کلمات دیگر: