خراش دادن گوش . یا کنایه از ایذا رسانیدن بگوش .
گوش خراشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گوش خراشیدن. [ خ َ دَ ] ( مص مرکب ) خراش دادن گوش. || کنایه از ایذا رسانیدن به گوش. ( آنندراج ) :
گوشی نخراشید صدای جرس ما
ما نرم روان قافله ریگ روانیم.
گوشی نخراشید صدای جرس ما
ما نرم روان قافله ریگ روانیم.
صائب ( از آنندراج ).
رجوع به گوش خراش در ترکیب های ذیل گوش شود.کلمات دیگر: